دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

تا ابد بالای بالای این صفحه بماند!

یک عده را باید نگه داشت. نباید رها کرد به امانِ خدا تا ببینی قسمتت هستند یا نه! گاهی قسمت، دست گذاشته زیرِ چانه اش که ببیند آدم چه میکند، تا کجا پیش می‌رود... سر به سرِ آدم میگذارد، دور میکند، قایم میکند پشتش و میگوید :«باد برد ..» تا ببیند چقدر دنبالش می‌روی، چقدر پی اش را میگیری که داشته باشی اش که نگذاری بی هوا برود. هر چیزی را نباید رها کرد به امیدِ قسمت! خودِ قسمت هم گاهی امیدش به آدم هاست و زیرِ لب میگوید:«چه بر سرِ بودنِ هم می‌آورید...» حواس پرتی ها و رها کردن هایمان را گردنِ قسمت نیندازیم...

احسان ..
۱۸ مهر ۹۶ , ۱۲:۱۴
درود
چه توصیف متفکرانه ای از قسمت، تا که قسمت چه پیش آید
یا๛ گُلے
۱۸ مهر ۹۶ , ۱۴:۴۰
هووووم :)
яоga :)
۱۸ مهر ۹۶ , ۱۵:۳۵
چقد خوبی نوشتی عزیزم....
:*
حوا بانو
۱۹ مهر ۹۶ , ۰۹:۴۱
بسی دوست داشتم این پستت رو پونیکا جونم. ؛)
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۴ مهر ۹۶ , ۰۹:۵۳
همیشه این کار آسون نیست!
امـ اچـ
۱۲ آبان ۹۶ , ۲۱:۵۹
چقدر چقدر و چقدررر این پستت رو دوست داشتم*_*
محمدرضا مهدیزاده
۱۱ آذر ۹۶ , ۰۹:۳۳
بنده هم فکر میکنم همینطور باشه :)
موفق باشید

پاسخ :

:)
م-نص
۰۸ بهمن ۹۶ , ۲۳:۵۵
مردم چ وبلاگای فراخ و متمولی درن:)

پاسخ :

وبلاگم مگه متراژ داره دیگه؟ :))
خوش بیامدید :)
ایمان
۱۰ بهمن ۹۶ , ۱۱:۵۹
صحیح

پاسخ :

:)
حسین ...
۰۹ مرداد ۹۷ , ۱۲:۴۶
شما تهرونیا بهش میگین دی اکتیو.
ما میگیم دریدن! خخخ.
ایشالا که خیره.

پاسخ :

ان شاء الله...
دعا کنید مارو اگر یادتون موند :)
pary daryayi
۲۱ آبان ۹۷ , ۱۹:۵۹
ولی گاهی هرچیم تلاش کنیم قسمت نمیزاره((:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan