امشب رفته بودیم بیرون. مرا برد داخل کافه ای که با دیدنش کلی تعجب کردم. خیلی وقت بود درباره اش شنیده بودم و حالا حس میکردم تمام آن حرف ها را. گودو یک محیط با کلی حس های خوب بود. محیطی کوچک و گرم که آدم را معتاد حال خوبشان میکنند. جوری که نرفته دوست داری برگردی و باز پشت میز و صندلی هایشان بنشینی. اما قسمت جالبش وقتی بود که ناگهان lili با آن صدای خاص Aaron از ضبط قدیمی کافه شروع به پخش شد. یک سکانس بینظیر. شاید مثل حساس ترین سکانس های فیلم هالیوودی. وقتی دختر متوجه میشود سالهاست پسرک هم به اون فکر میکند. امشب به این نتیجه رسیدم که lili مخصوص کافه گودو خوانده شده. انگار این شعر برای خودِ خودِ در و دیوار های قدیمی و خوش نقشش باشد. امروز بیشتر از هر روزی دلبسته ی لیلی آرون شدم...
- دوشنبه ۲۹ آبان ۹۶ , ۲۲:۰۶