یعنی نداشتن چشم امید به هیچ احدی برای دنبال خودِ خدا بودم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ... . انارِ کالِ باغِ همسایه ام که هیچکس هوسِ چیدنش را نمیکند... .. |وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً | |و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده| ... دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید: متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص ) رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق. من خلاصه در اینم... .... سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ... ...... جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه) ....... یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ... ....... ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)