بعضی شب ها انگار غم تمام آدم های دنیا یکجا روی قفسه ی سینه ی تو سنگینی میکند
بعضی شب ها حتی پلی آن آهنگ و آرام اشک ریختن با تک تک ملودی هایش هم سبکت نمیکد
بعضی شب ها اینقدر سنگین و عجیب اند که می مانی در هویتشان
بعضی شب ها لبالب از انتظارند و سکوت
انتظار!
شبیه دخترکی تنها، فرورفته در بارانی آبی آسمانی اش
شبیه دخترکی هنذفیری بر گوش، نشسته در ایستگاه اتوبوس
شبیه دخترکی در یک شب بارانی، با کلاهی که تا روی صورتش را پوشانده
شبیه دخترکی که کسی به شانه ی لرزانش میزند و میگوید:
«بلند شو دختر جون مدت هاست
که از این ایستگاه
اتوبوسی نمی گذره!»
- جمعه ۸ دی ۹۶ , ۰۰:۴۰