دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

بمیریم و زین مرگ مترسیم...

نمیفهمم
نمیفهمم
هیچ جوره نمیفهمم چطور روضه خوان ها اینقدر باز میکنند همه چیز را
ما که زینب را نگفته میمیریم خودمان چه نیازی به این همه ریز شدن هاست؟
نکنید
نگویید
شاید هم بهتر است بگویم بگویید
اینقدر که اینبار بهوش نیاییم دیگر و در این عشق بمیریم
نمیدانم
نمیدانم....

پی نوشت:
برای تسلی دل امام زمان صدقه فراموشتان نشود لطفا...
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan