دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

دگرگونی

اول از همه در جواب نگرانی های پر از محبت شما بگویم: پست پیشتری که خواندید بخشی از  کتاب جزء از کل بود که به علت بی دقتی من، میگفتِ شروعش جاگذاشته شد و مفهموم دیگری را به شما منقل کرد. پس جایی برای نگرانی نیست خوب های آبیِ آسمانی :)


اما حقیقتش را بخواهید همین اتفاق یا بهتر است بگویم همین اشتباه ساده باعث شد تا من امشب بنشینم و به خیلی چیز ها فکر کنم. به تمام این سیصد و هفتاد هشتاد روزی که در کنار هم پشت سر گذاشتیم، به روز هایی که کنار هم قهقه زدیم‌، شب هایی که دلگیر از رفتار های هم با بغض به خواب رفتیم، به ساعاتی که دست در دست هم قدم زدیم خیابان های شهر را، به ثانیه هایی که خواستیم از هم دورِ دور باشیم، به کتاب هایی که با ذوق باهم خریدیم و با حوصله برای هم خواندیم، به مواجهه با بخش های نهفته ای از عاداتمان که کنار آمدن با آن ها برایمان بسیار سخت بود، به شکست ها، به موفقیت ها، به تفاوت های بسیار دیدگاه‌ هایمان، به شباهت های عمیق اعتقاداتمان و...

در این یکسال پر از اشک و لبخند، پر از دلگرمی و دلخوری، پر از سختی و سختی و سختی. در این یکسالی که درد کشیدیم و بزرگ شدیم. در این یکسالی که روی از هم برگرداندیم تا آن یکی غم جمع شده در چشم هایمان را نبیند. در این یکسالی که در اوج ناراحتی‌مان از هم از انتهای کوچه برگشتیم و از پشت روی شانه ی آن یکی زدیم و گفتیم:« دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود..» در این یک سال پر از اتفاق و حس های متفاوت در عمیق ترین نقطه ی قلبمان از این پیمان از این پیوند محافظت کردیم و حتی پشت تمام سر سنگینی ها و اخم هایمان به خاطرش لبخند زدیم و هر وقت خواستیم لجوجانه دوست داشتنمان را انکار کنیم چیزی از درونمان خنده کنان گفت:«یادمه»

بگذارید اعتراف کنم عشق اکسیر جادوییِ عجیبی‌ست. اکسیری که: اشتباهات را ببینی اما به سادگی چشم بپوشی و فراموش کنی. کاستی ها را ببینی اما لبخند بزنی و برای اصلاحشان صبور باشی و.. برای همین است که من این روز ها بیشتر و عمیق تر از هر زمانی حس میکنم عشق یکی از تجلی های ذات خدا در قلب آدم هاست...

محبوبه شب
۲۸ ارديبهشت ۹۸ , ۰۴:۲۳
خدا بگم چیکارت نکنه فاطمه سادات 😒😒😒
خداروشکر که چیزی نشده
خداروشکر که کامنت های ما باعث تلنگری توی وجودت شد

+ ولی
ته ته ته دلم مطمئن بودم بین شما دو نفر اتفاقی نیفتاده و دلیل اون پست یه چیز دیگه ست و الحمد لله که متوجه شدم خطی از یک کتابه

خوشبختی تون مستدام و الهی چشم بد پی زندگی تون نباشه ❤

پاسخ :

:))
الحمدلله علی کل حال :)

ممنون که اینقد مهربانانه درباره ما فکر میکنی و ممنون تر که اینقدر خوبی ❤
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan