لبخندت جان می داد به ملتی !
جان می دهم برای تو و انقلابی که با خون دل بزرگش کردند و می کنیم.
جانان من!
مواظب این انقلاب هستیم. حرف ها و نصیحت هایت در گوشمان هست. ما نسل فراموشکاری نیستیم. پشت ولی مان می مانیم تا زمانی که پرچم این انقلاب را به دست امام زمانمان بسپریم و راحت جان بدهیم.
لبخند بزن جانان من!
آن دشمنی که پشت این مرز هاست با همین یک لبخند تو تمام آرزوهایش خاکستر می شود...
تو آبی! تو آتشی!
اشداء علی الکفار و رحماءبینهم را تو معنی کردی برایمان.
ما دیگر مطمئنیم که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و نتوانست بکند. ما دیگر مطمئنیم تا وقتی که پشت ولی مان باشیم به مملکتمان آسیبی نخواهد رسید. و اگر ولی فقیه نداشتیم خدا می دانست در این بحبوحه ی دروغ و فریب در این آشفته بازار که هر کس حرف خودش را می زند سردرگم فقط چرخ می زدیم و چرخ می خوردیم.
ما خوش حالیم امام مهربانی!
به ظاهرمان نگاه نکن که تازگی ها کمی کمتر اسراف می کنیم و کمی کمتر به شکممان می رسیم. حال دلمان خوب است. ثابت قدمیم. مطمئن قدم بر می داریم. می دانیم آینده برای ماست. می دانیم برنده ایم. بگذار هر کس هر چقدر دوست دارد زجه مویه کند به حال خراب مملکت. اما
امام مهربانی! امام خوبی!
ما انقلاب تو را می رسانیم تا انقلاب امام زمانمان. پرچم را دست او می دهیم، دست ولی مان را در دستش می گذاریم و بعد...
بخند جان من! جانان من!
بخند تا ما هم یاد بگیریم که بخندیم. یاد بگیریم که روحمان را بزرگ کنیم. یاد بگیریم غم نان، غم بزرگی نیست...
بخند تا یادمان بیاید که ما چیز های دیگری از زندگی مان می خواهیم. چیز های مهم تر...
ما قد کشیده ایم. نسل چهارم انقلابی که تو به وجودش آوردی قد کشیده است و هر روز بزرگ تر می شود...
بخند روح خدا!
امام مهربانی ها...
پی نوشت:
نمیدانم حکمتش را
حکمت این را که چطور ندیده اینقدر دوستش دارم
آنقدر که هر سال شبِ چهاده خرداد در دلم بلوا به پاست
آنقدر که تا عکسش را میبینم اشک از چشمانم سرازیر می شود
او امامِ قلب های ماست
قلبِ ما نسل چهارمی ها که ندیدمش و دیدیم...
پی نوشت تر:
از آن شب های تار است امشب...
- شنبه ۱۳ خرداد ۹۶ , ۲۱:۳۹