دلم آتییش گرفته، بغض دارم
ببین بابا تو چشمم اضطرابه
نمی خوای در بیای از زیر آوار
بگی:«گل دخترم! این ها یه خوابه...»؟
ببین غم توی قلبم شعله کرده
ببین ساعت دهه، چشم انتظارم
تا کی چشم انتظارت پشت این در؛
برا خاموشیِ قلبم ببارم ؟
کجایی مردِ خوبِ قهرمانم؟
میبینی رفتنت اخبار میشه...
نمی خوای در بیای از زیر آوار؟
ببین دنیام داره آوار میشه...
کسی اینجا جوابم رو نمیده
مفاعیلن، مفاعیلن و سر درد
دلم آتیش گرفته، بغض دارم
غمت درد کمی نیس مرد، برگرد...
پینوشت:
شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد!
من مرثیه خوانِ دلِ دیوانه ی خویشم...
پینوشتتر:
به یاد بهمن نود و پنج
به یاد پلاسکو
به نام آبادان
و امان از تکرار تلخ تاریخ...
- سه شنبه ۳ خرداد ۰۱ , ۱۴:۲۸