به چشم هایم خیره شد
ساده لوحانه عاشقش شدم
و نفهمیدم که او؛
آمده بود تا،
فال عشق دیگری را
از قهوه ی چشم های من بخواند ...
پی نوشت :
و حال سالیانیست که در من
دیکتاتوری نفس می کشد
با چشم هایی
قهوه ای
- پنجشنبه ۱۰ تیر ۹۵ , ۰۳:۲۱
"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "
به چشم هایم خیره شد
ساده لوحانه عاشقش شدم
و نفهمیدم که او؛
آمده بود تا،
فال عشق دیگری را
از قهوه ی چشم های من بخواند ...
پی نوشت :
و حال سالیانیست که در من
دیکتاتوری نفس می کشد
با چشم هایی
قهوه ای