دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

لَقد اِستَرحتَ مِن هَمَّ الدنیا و غَمَّها و بَقِیَ ابوکَ فَریداً وحیداً...

این اولین محرم است که نیستی. نیستی و روضه ی شب هشتم را چقدر روضه ی مجسم کرده برایمان، نبودنت. نیستی و با هر گریز مداح تنم میلرزد برای دلِ تنگِ حاج علی اکبر. نیستی و وقتی روضه به اینجایش میرسد چهره ی شکسته ی حاج علی اکبر می‌آید جلوی چشمم. روزی که جسم بی جانت را آوردند برایش و گفتند این جسم خسته با چشم، دندان و پهلوی زخم خورده همان جوان شاخ شمشادش است. دلم میخواهد تمام لحظه های معراج را از یاد ببرم. تو باید تا ابد همان حسینِ بالا بلندِ متبسم در ذهن ما بمانی. در ذهن پدرت... و الا زندگی سخت می‌شود. زندگی خیلی سخت می‌شود وقتی وجب به وجب دنیا تو را اینطور بیادش بیاورد. شب هشتم محرم رسیده. ضجه هایمان را زده ایم. گریه هایمان را کرده ایم. دلتنگی هایمان را برداشته ایم و آمده ایم و گوشه ی خانه کز کرده ایم و به دنیای بی علی اکبر فکر میکنیم. راستی چقدر دنیای وحشتناکی است دنیای بی علی اکبر ها. بگذریم. همه این ها را نوشتم که آخرش بگویم شب هشتم رسیده، نیستی اما چقدر هستی حسین.



حالا که همه چیز برعکس شده است اینجا. حالا که تو حسینی و پدرت علی اکبر. این شب هشتمی تو بیا و پدر دلتنگ و خسته ات را دریاب...

محبوبه شب
۲۷ شهریور ۹۷ , ۰۱:۵۴
پونی
التماس دعا دارم

ان شاءالله ارباب جوانمان
و تمام شهدا
دستگیر دنیا و آخرتمون باشن.

پاسخ :

لایق باشم دعامی عزیز دلم

ان شاء الله بحق آبروی ارباب...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan