دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

هر کی که خواهر باشه میفهمه ...

 

نقطه چینم که رو به پایانم

از تموم نگفته‌ها خستم

بس که بعد تو ساکتم حتی؛

این سکوتم کلافس از دستم

 

زنده بودن بهانه میخواستُ

زندگیم بعد تو بهانه نداشت

حالا چن ماهه دیگرون میگن

طفلکی خواهرش چه حالی داشت

 

بعد تو با بهار من قهرم

زندگیم رو زمستونا زومه

اونقده بغض تو گلو دارم

انگاری بار یه جهان رومه

 

وقتی داشتی میرفتی میگفتن

غیرتش ارثیه از آباشه

شنیدم مرد همسایه می‌گفت :

این پسر خیلی شکل باباشه

 

دل من لک زده برای تو باز

محض آرامش دلم داداش

یک شبی رو بیا به خوابم باز

مثل اون قبلنا کنارم باش

 

قاب عکست رو طاقچه‌ی خونس

چقد آروم و خووووب میخندی

چن ماهه چش به راهتم پس کی

راه این غصه‌ها رو میبندی ؟

 

بوی یاس و گلاب پیجیده

رد پاهات جامونده رو قالی

عکس تو رو طاقچه اما حیف

جای تو بین ماها باز خالی ...

 

پی نوشت :

سلام الله علی قلب زینب الصبور

 

دل نوشت :

ما بیخیال مرقد زینب سلام الله علیها نمی شویم ...

 

بقول حانیمون :

شما دست به دعا شین ، من چشم امید دارم به استجابتش ...

 

naeeme chakeri
۲۷ خرداد ۹۵ , ۲۱:۴۴
عشق و محبتی که بین خواهر و برادره خیلی خیلی پاکه به نظرم....فکر میکنم اگه داداشم شهید شه در عین خوشحالیم براش، چه غم بزرگی‌رو باید به دوش بکشم...
کاش منم میتونستم مدافع حرم شم...کاش:((

پاسخ :

مطمئن با همین طوره ...
سخته خیلی سخت ...
شما یک مدافع حرمی
حریم عفاف :)
حانیه رحمانی
۲۷ خرداد ۹۵ , ۲۱:۵۶
حانیتون الهی که فداتون :)


یاعلی...

پاسخ :

عاشقتم خودم تکی :)


مولا پشت و پناه عزیز دلم ...
رضا سهرابی
۲۸ خرداد ۹۵ , ۰۱:۴۰
نمی دونم چرا بی دلیل یاد این شعر از خانم سمانه رضایی شدم...
گفتم اشکی بریزمش اما
پیش چشم شما نمی شد که...
پدرم قد بلند بود آقا
توی این بقچه جا نمی شد که...


پ.ن: خدا به هرکی خواهر داده...یعنی همه جی داده...خوشا به سعادتشون

پاسخ :

شاید چون این شعر یکی از شعر های شدیدا مورد علاقه منه و از جمله شعرایی که زیاد باهاش اشک ریختم و زیاد تکرارش میکنم ...


بقول آقای محسن رضوانی
مادر اگه سلطان غم باشه
خواهر وزیر اعظم اونه ...
حانیه رحمانی
۳۰ خرداد ۹۵ , ۱۵:۲۰
#عاشقتم_خودم_تکی :))


آخی...
پارسال...



یاعلی...

پاسخ :

من #بیشتر_تر حانیهه منننن :))


واقعا آخی ...
پارسال ...


علی یارت عزیز دلم ...
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan