دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

پشتِ سکوتِ تبدارِ ماه...

Image result


سلام مهربان دوست داشتنی!

بیا لطفی کن و از این اول صحبت شروع نکن به چشم غره رفتن. بیا و به رویم نیاور که زده‌ام زیر قول‌مان و باز ساعت دوازده شب است و من بیدارم. کتاب انقلاب روی میز اتاق نشسته و دارد از پشت پنجره نگاهم می‌کند. فردا امتحان دارم. امتحان انقلاب و خب طبعا من باید الان سر کتابم نشسته باشم اما ننشسته‌ام. درست مثل قولی که به تو داده‌ام و عملی‌اش نکرده‌ام. داخل بالکن کوچک اتاقم ایستاده‌ام و باد می‌وزد لای موهایم. داخل بالکن کوچک اتاقم ایستاده‌ام و دارم به آسمان نگاه می‌کنم. می‌دانی که این‌ها دوست‌داشتنی‌ترین کارها در زندگیم‌اند؟

دیدی دیدی، دیدی تو هم مثل من زیر قولت زدی؟ می‌دانی که من هیچ‌وقت چشم غره رفتن را یاد نگرفتم درست مثل اخم کردن پس خودت را پنهان نکن. لبخندت از این فاصله هم پیداست. حتی از پشت نقره‌ای خیره کننده‌ی ماه. لبخندت پر رنگ‌تر از هر رنگی در عالم است. درست مثل ستاره‌ام که در شرقی‌ترین قسمت آسمان اتاقم روی مدار سی درجه می‌درخشد هر شب. راستش را بخواهی امشب نه برای دیدن ستاره‌ام به بالکن آمده بودم، نه برای حس خوب پیچیدن باد لای موهایم و نه برای دیدن ماه. امشب فقط برای دیدن لبخند تو خطوط کتاب انقلاب را روی میز چشم انتظار رها کردم و داخل چند در چند این بالکن ایستاده‌ام. می‌دانستم تو هم می‌آیی. شک نداشتم که دلت نمی‌آید لبخندت را هم از من دریغ کنی.

می‌دانی! از یک جایی به بعد آدم دلش حتی به این چیزهای کوچک به ظاهر مسخره هم خوش می‌شود. به همین که گرچه نداردت اما هر شب می‌تواند لبخند پر رنگت را از پشت ماه ببینید. به این که هر شب داخل بالکن کوچک اتاقش بایستد و بخواند: «شب است و سکوت است و ماه است و من» و با خودش فکر کند تو هم از پشت ماه داری با او زمزمه می‌کنی. که دلش خوش باشد به همین دیوانگی‌های ساده که کسی درک‌شان نمی‌کند. که دلش خوش باشد به ستاره‌اش، به پیچیدن باد لای موهایش، به نقره‌ای دوست داشتنی ماه و به لبخند تو که از همه‌ی رنگ های عالم پر رنگ‌تر است حتی از این فاصله‌ی دور.

بامدادت بخیر مهربان دور دوست داشتنی‌ام. قرارمان فردا شب پشت سکوت تبدار ماه...

حوا بانو
۰۷ خرداد ۹۶ , ۱۰:۴۴
مثلِ همیشه عااااااااااااااااااالی.لذت بردم.ممنونم.

پاسخ :

ممنون از نگاه مهربون خودت :)
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۰۷ خرداد ۹۶ , ۱۵:۰۶
چه آروم و لطیف..

پاسخ :

ممنون :)
بهار ...
۱۰ خرداد ۹۶ , ۰۳:۵۹
عالی:)))))

پاسخ :

فدایت :)
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan