دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

life

هوا گرفته بود. اومد نشست کنار دستم روی نیمکت. خلاف همیشه کتابو بستم. انگار که یکی بهم گفته باشه که باید به زن گوش بدم. شروع کرد به حرف زدن از زمین و آسمون. لبخند زدم. گوش دادم. گفت و گفت و گفت... تهش کلافه از تموم چیزایی که گفته بود اما مشخص بود اون چیزی که میخواست بگه نبود، روشو کرد بهم و پرسید: تو زندگی، عزیز هزار نفر میشی اما عزیزِ دلِ عزیزت نیستی غم انگیزه نه؟ خواستم چیزی بگم که پاشد و رفت. نشسته بودم و نگاه میکردم رفتنشو که آسمون جواب سوالشو داد.


حقیقت اینه که زندگی جلو میره و تصورات آدمو نسبت به خیلی چیز ها تغییر میده. زندگی آدمو بزرگ میکنه و ضعیف. زندگی آدمو مریض میکنه وقتی؛ وقتی دلتنگ کسی باشی که حتی یکبار هم دلتنگی رو با واژه های اسم تو هجی نکرده. مرگ خاموش همینه: رویا ساختن با کسی که حتی سهمی از خواب هاش نداری...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan