دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

دفترچه شعر :)

من هر وقت تک بیت خوبی از چیزایی که تو حافظم دارم یادم بیاد اینجا مینویسم، شما هم تک بیتای خوشگلی که بلدید رو بفرستید تا باهم لذت ببریم از خوندنشون :)


عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی/ عشق داند که در این دایره سرگردانند (حافظ)

آن نخل نا خلف که تبر شد ز ما نبود / ما را زمانه گر شکند ساز می شویم (صائب)

تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین / همه ی غمم بود از همین که خدانکرده خطا کنی (هاتف اصفهانی)

دل تنگ و دست تنگ و جهان تنگ و کار تنگ / از چار سو گرفته مرا روزگار تنگ (بیدل)

همه قبیله ی من عالمان دین بودند / مرا معلم عشق تو شاعری آموخت (سعدی)

مقام عیش میسر نمی شود بی رنج / بلی به حکم بلا بسته اند عهد الست (حافظ)

دلخوش به خنده های منِ خیره سر نباش / دیوانه ها به لطف خدا غالبا خوشند (حسین زحمت کش)

صلاح کار کجا و منِ خراب کجا / ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا (حافظ)

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست / گذاشت سرخ ترین سیب، سیبِ من باشد (امید صباغ نو)

سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت / عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم (مهدی اخوان ثالث)

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار / فکری به حال خویش کن این روزگار نیست (عماد خراسانی)

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ / عشق بازان چنین مستحق هجرانند (حافظ)

ناز پرود تنعم نبرد راه به دوست / عاشقی شیوه ی رندانِ بلاکش باشد (حافظ)

چنان افتاده‌ی عشقت شدم جانا که چون سعدی / ز دستم بر نمی‌آید که یک دم بی تو بنشینم (سیف فرغانی)

چشمی به رهت دوخته ام باز که شاید / باز آیی و برهانی ام از چشم به راهی (شهریار)

باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد / گاهی بهشت در دل آتش میسر است (مولانا)

غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن / روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد (حافظ)

بلا را بپرستیم و به رحمت بگزینیم / اگر دوست پسندید، پسندیم بلا را (صفای اصفهانی)

مروح کن دل و جان را، دلِ تنگِ پریشان را / گلستان ساز زندان را بر این ارواح زندانی (مولانا)

خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد / که تا ز خال تو خاکم شود عبیر آمیز (حافظ)

کوچکترین نسیمت اگر یاری ام کند / طی می کنم خزان بزرگ زمانه را (حسین منزوی)

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست / راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش (حافظ)

به کسی ندارم الفت ز جهانیان مگر تو / مگرم تو هم برانی، سر بی کسی سلامت (سعدی)

انگشت به لب مانده ام از قائده ی عشق / ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم (صائب)

غلام دولت آنم که پایبند یکیست / به جانبی متعلق شد از هزار برست (سعدی)

دردا و دریغا که بود عمر مرا / شب ها شب هجر و روز ها روز فراق (هاتف)

خواهد که سرآيد غم هجران تو يا نه / ای تير غمت را دل عشاق نشانه (شیخ بهایی)

بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی / شب و روز در خیالی وندانمت کجایی (سعدی)

بیرون ز تو نیست آنچه می خواسته ام / فهرست تمام آرزو های منی (شفیعی کدکنی)

دشتمان گرگ اگر داشت نمینالیدم / نیمی از گله ی ما را سگ چوپان خورده (مجتبی سپید)

حافظ صبور باش که در راه عاشقی / هر کس که جان نداد به جانان نمیرسد (حافظ)

خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید: / آمدی؟ وه که چه مشتاق و پریشان بودم..! (سعدی)

اى غم بگو از دست تو آخر كجا بايد شدن / در گوشه‌ی ميخانه هم ما را تو پيدا می‌كنى (شهریار)

در من بدمی؛ من زنده شوم / يک جان چه بود؟! صدجانِ منی (مولانا)

گر چه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظر / ور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتی (عراقی)

شرمندۀ توایم و سرافراز از اینکه عمر / گر دین نداشتیم، به آزادگی گذشت (فاضل نظری)

تو از من تمامِ دلم را گرفتی / از این بیش باج و خراجی ندیدم (قیصر امین پور)

مثل یک بچه که در دست کتابی دارد / دوستت دارم و از درک تو عاجز هستم  (احسان پرسا)

درمان درد عاشقان،صبرست و من دیوانه‌ام / نه درد ساکن میشود، نه ره به درمان می‌برم (سعدی)

پدرم گاه صدا می‌زندَم شعر سپید! / بس که آشفته و رنجور و به‌هم‌ریخته‌ام (حسین دلبری)

فقط نه کوچه باغ ما، فقط نه این که این محل / احاطه کرده شهر را شعاع مهربانی ات (کاظم بهمنی)

به شوق شال و کلاه تو برف می آمد / و سال هاست از این کوچه رد پای تو نیست (اصغر معاذی)

عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست / یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را (سعدی)

مي سوزم از فراقت روي از جفا بگردان / هجران بلاي ما شد يارب بلا بگردان (حافظ)

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق / بر او نمرده به فتوای من نماز کنید (حافظ)

ما پاسخی به زخمِ زبان ها نمی دهیم / ما را خدا برای سکوت آفریده است (احسان نصری)

 دلم در دست او گیر است، خودم از دست او دلگیر / عجب دنیای بیرحمی دلم گیر است و دلگیرم (حسین منزوی)

 چگونه مهر نورزد دلم به ساحت تو / تويی كه مهر به هر مهربان می آموزی (حسین منزوی)

 خواب در عهد تو در چشم من آید هیهات / عاشقی کار سری نیست که بر بالین است (سعدی)

 کنار این همه مهمان چقدر تنهایم / میان این همه ناخوانده، کفش‌های تو نیست (اصغر معاذی)

 من جز برایِ تو نميخواهم خودم را / ای از همه من هایِ من بهتر، منِِ تو (قیصر امین پور)

 بی تو تقویم پر از جمعه ی بی حوصله هاست / و جهان مادرِ آبستن خط فاصله هاست (علیرضا آذر)

 تاريخ بي حضور تو يعني دروغ محض / سالِ هزار و چند که فرقی نمیکند (امید صباغ نو)

امسال پر از خاطره‌های من و توست تحویل نمی‌دهم من امسالم را (فرامرز عرب عامری)

 

از گلوی دشمنانت تیغ اگر برداشتی/ لاقل آن را به قلبِ دوستان خود مزن (میلاد عرفان‌پور)

 

طعنه بر ما مزن ای دوست که خود معترفیم/ دف زنان بر سر بازار به رسوایی خویش... (خیام)

 

منم آن شکسته سازی که توام نمی‌نوازی/ چه فغان کنم ز دستی که گسسته تار ما را؟ (سیمین بهبهانی)

 

تو مگو همه به جنگند و ز صلحِ من چه آید/ تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغِ خود برافروز... (مولانا)

 

پرواز مرغِ جان نبود جز به کوی تو/ روزی که اتفاق پریدن در اوفتد... (اوحدی)

 

هنوز خون به دلم از کسی که با لبخند/ نشست و اشک مرا چون انار دانه گرفت

 

کجا رواست که از دست دوست هم بکشد/دلی که این همه از دست روزگار کشید... (شهریار)

 

گرد بادم که به دنبال خودم میگردم/ تو پناهی بده این خسته سهم آگین را

 

ذلت كشِ هزار خياليم و چاره نيست/ لعنت به وضعِ دور ز دلدار زيستن..‌. (بیدل)

 

تو سربلندی، پرغروری، باشکوهی/ آدم به آدم میرسد، اما تو کوهی...(محمدمهدی سیار)

 

تو جلوه ی ابديت به لحظه می بخشی/ که من هنوزم و در من هميشه وار تویی... (حسین منزوی)

 

غبار صبح تماشاست هرچه باداباد/ تو هم بخند جهانِ خراب می‌خندد.. (بیدل)

 

جانا دلم ز دردِ فراقِ تو كم نسوخت/ آخر چه شد كه هيچ دلت بر دلم نسوخت؟ (اوحدی)

 

پشت این پنجره ها منتظرت می‌مانم/ جاده شاید که به رحم آمد و آورد تو را... (مریم صفری)

 

اگر چه دل به کسی داد، جانِ ماست هنوز/ به جانِ او که دلم بر سرِ وفاست هنوز... (سعدی)

 

با این که او شکست دلم را، ولی هنوز/ با تکه تکه های دلم دوست دارمش... (مجتبی خوش زبان)

 

ای خوب تر از لیلی بیم ست که چون مجنون/ عشقِ تو بگرداند در کوه و بیابانم... (سعدی)

 

چه غم!نداشته باشم تو را که در نظر من/ سعادتی به جهان، مثل دوست داشتنت نیست... (منزوی)

الهام
۰۳ بهمن ۲۲:۵۲
اوه این همه تک بیت بلدی ؟ منم همین یدونه را بلدم : دائم گل این بستان شاداب نمیماند دریاب ضعیفان را در وقت توانایی . عخی دلم گرفت تک بیتا عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بودن 

پاسخ :

بیشتر بلدم اینا یه قسمتشن فقط :))
خعلیم عالی :)
حوا بانو
۱۲ فروردين ۱۵:۳۱
منم عاااااشق تک بیتم...

دلم گرفته از این طعنه های مردم شهر                 چقدر خسته ام آقا...مرا حرم ببرید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan