دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

برای این روز های کشور..

راستش را بخواهید قبل‌تر ها خیلی بیشتر از اعتقاداتم قلم می‌زدم. از این که نظرم به اتفاقات مختلف کشور چیست. اما مدت هاست اینقدر غرق در زندگی و اتفاقات عجیب و غریب‌ش شده‌ام که نتنها از ارزشی نوشتن بلکه از خودم، هم دور افتاده‌ام. امروز هم آمده‌ام اینجا تا فقط چند جمله بگویم.

 

اگر شما ماشینی داری زیر پایت که نگران گران شدن بنزین و کمتر شدن توانایی‌ت برای استفاده از آن هستی، من حتی ماشینش را ندارم

اگر شما خانه‌ای داری که نگران گران شدن مایحتاجی که باید برایش تأمین کنی هستی، من حتی نتوانسته‌ام خانه‌ای دو در دو و اجاره‌ای داشته باشم هنوز :)) 

اما از وقتی یادم هست خانواده‌ام توکل را یادم داده‌اند. این که تحت هیچ شرایطی و بخاطر هیچ اتفاقی پشت نکنم به چیزهایی که میدانم حق هستند و بخاطر شرایط سخت حرف ناروا به کسی نزنم.

خاطرم هست سال ها پیش. وقتی نوجوانی بیش نبودم. یک روز توی وبلاگم نوشتم:

گفـت: هنوز با این گرانی ها پای آرمان‌های انقلاب و رهبرت هستی؟! گفتم: در مکتبِ امام حسین .علیـه السلام. ممکن است زمــانی //آب// هـم برای ِ نوشیدن نـداشتـه باشیم...

 

هنوز هم، با تمام سختی های زندگی‌ام که شرایط اقتصادی جامعه خیلی خیلی بغرنج ترشان هم کرده است و می‌کند اعتقادم همین است. اما کاش این اوضاع

بخاطر اهداف درست بود نه نتیجه انتخاب‌ها و عملکرد های غلط!

 

والسلام...

حسین مداحی
۲۶ آبان ۹۸ , ۱۹:۵۰

گندی زدن و گندهای بعدش هم!

من که دیگه هیچ حرفی برای دفاع ندارم از این نظام و سرانش.

پاسخ :

در این که مشکل هست. مشکل زیاد هست! شکی نیست
منتهی قرار نیست بخاطر مشکلات زیر کاسه و کوزه همه چی زده بشه :)
مطالب زیادی خوندم توی همین وبلاگ ها که نوشته بودن چقدر خوبه که مردم ریختن، میزنن، میسوزونن، خراب میکنن، فریاد میزنن.
من اما هیچ وقت نفهمیدم چرا ما مردم ایران یاد نگرفتیم هیچ چیز رو درست انجام بدیم. نه مسئولانمون نه مردممون. 
وقتی مردم برای نشون دادن اعتراضشون به یک مشکل جای برخورد درست به اموال عمومی و حتی هم نوعانشون صدمه میزنن، پس ما همه مثل همیم. و نمیشه خیلی از مسئولین بی فکر هم نالید...
حسین مداحی
۲۸ آبان ۹۸ , ۱۰:۵۴

به خاطر مشکلات تا کی هیچی نگیم؟ تحریم شدیم؟ عیبی نداره خب تقصیر ما نیست دشمن داریم.

اما خب دیگه چرا خودمون به خودمون رحم نمیکنیم؟ چرا هی فشار  رو بیشتر میکنیم؟ احمق میگه راننده ها حق ندادن کرایه ها رو بیشتر کنن. توی خوش بینانه ترین حالتش بنزین از ۱۰۰۰ تومن براش شده ۱۵۰۰ تومن چطور میشه انتظار داشت کرایه شو زیاد نکنه؟ و چطور میشه مث کودن ها زل زد تو چشم ملت و گفت گرونی بنزین به نفع ملته؟ تا این حد به فکر ملتن که به خاطرش این همه هزینه بپردازن؟ چرا به جای گوش کردن به خواست ملت میکشن ملتو؟ نگین اغتشاش گر! دو نفر ده نفر صد نفر اغتشاش گر! این همه آدم اغتشاش گرن؟ اینا مردمن که دلشون خونه فقط. زمان شاه همین مردم میشدن سنبل شهامت و مبارزه الان میشن اغتشاش گر؟

مشخص نیست این سران مملکت دارن چه اشتباهی میکنن تو جلساتشون و ملت رو هی خر فرض میکنن.

پاسخ :

من نمیگم چیزی نگیم و نگید. میگم باید عاقل بود و عاقلانه با مشکلات برخورد کرد و تصمیم گرفت. 
واقعا چرا خودمون به خودمون رحم نمی‌کنیم؟ از دولت گرفته تا ملت
حرف من این نیست که اعتراض نباشه.  به همه مردم هم نگفتم اغتشاشگر. حرف من مدل اعتراضه مدل رفتار و برخورد یا مشکلات.
اگر عملکرد بد برای دولت و سرانش بده برای مردمم بده.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan