دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

از دردی که میکشیم

میدانی من همیشه معتقد بوده ام که غم هر قدر بیشتر باشد و شکستگی قلب عمیق تر صاحبش آرام تر است
اصلا هویت اینطور درد ها این است که فقط برای خودت باشند، بسوزاندت و بزرگت کنند
اینطور که بسوزی، لبخند بزنی و همه فکر کنند اوضاع چقدر خوب است
از من اگر میشنوی باید اینجور درد ها را گرامی داشت. باید عزیز شمردشان و بر روی دیدگان جای داد. اینطور درد ها آمده اند تا روح آدم را بزرگ کنند. اینطور درد ها باید باشند. برای خودِ خودت. که بسوزی. که در سکوت اتاقت آتش بگیری و هیچکس نفهمد. که روحت قد بکشد در این سوختن ها...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan