دختری زیرِ درختِ انار...

"آخر میشوم آن انارِ لایقِ دستچینِ [تو] شدن "

یک سال دیگر هممم

خواستم از نود و هشتی که گذشت بنویسم. فکر کردم و فکر کردم و فکر کردم. تهش دیدم هیچ چیز به نود و هشت و نود هفت و قبل‌تر و بعدترش مربوط نیست. همه چی من بودم و من خیلی نانوشتنی‌تر از این حرف‌ها بود که بشه براش یه پست نوشت.

حقیقتش اینه که امسال آروم‌ترین سال تحویل عمرم رو قراره تجریه کنم. سالی که نه برای شروعش مثل سال‌های قبل‌تر سرخوشانه همه چیز رو حاضر کردم. نه حتی حرص خوردم برای این که همه بپذیرن هر ساعتی که باشه تحویل سال باید بیدار باشن. امسال می‌خوام لبه‌ی حوض بشینم، به آسمون نگاه کنم، لبخند بزنم و منتظر یه شروع جدید باشم. به همین سادگی و به دور از هر هیاهویی.

 

 

 

پستی که خوندید رو ساعت‌ها نوشتم و پاک کردم. تهش موند همین دو پاراگراف و این که: برای تک تک‌تون دلی مهربون‌، لبی خندون، لحظاتی آروم، آرزو دارم و مهم‌تر از همه دوستتون دارم ❤

محبوبه شب
۰۱ فروردين ۹۹ , ۰۲:۴۹

سادات جونم

مخلصیم

دعامون کنیاااااا

 

 

ان شاءالله بهترینا در انتظارت باشه ❤

پاسخ :

ما خودمون چاکرتیم محبوب‌ترین محبویه 😍
اگر برسه به جایی چشم...

ممنون ممنون ❤
حسین مداحی
۰۲ فروردين ۹۹ , ۰۲:۳۷

منم کلی نوشته بودم برا وبلاگم اخر همشو پاک کردم کوتاه نوشتم

پاسخ :

فکر کنم همه‌مون خیلی وقت‌ها خیلی نوشتیم و آخرش گفتیم تهش که چی؟ و بعد همه‌شو پاک کردیم چون‌که: مگذار درد دل کنم و دردسر شود...
حوا بانو
۱۵ فروردين ۹۹ , ۱۳:۴۲

امان از این کلی نوشتنا و همشو پاک کردنا و... هعی...

حس میکنم قبلا اینجوری نبودم ولی الآن... :(

بیخیال :)

 

 

کلی دوست دارم انار سادات جان ❤
حال دلت خوش مهربووون

 

 

پاسخ :

مرسی خوبِ مهربون
مرسی که هر وقت فرصت کنی مهربونی‌تو دریغ نمی‌کنی و برام پیام می‌نویسی
واقعا دیدن پیام هات خوشحالم می‌کنه :)❤
حوا بانو
۳۰ ارديبهشت ۹۹ , ۰۵:۳۸

عزیزززم :) ❤

 

مرسی که مینویسی انار سادات جان, نوشته هاتو واااااقعا دوس دارم  ❤ :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ...
.
انارِ کالِ باغِ همسایه ام
که هیچکس
هوسِ چیدنش را نمیکند...
..
|وَ اجْعَلْ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً |
|و دل مرا سرگشته و دیوانه ی عشق و محبت خود قرار ده|
...
دهخدا را که قدم بزنی خواهی دید:
متیم .[ م ُ ت َی ْ ی َ ] (ع ص )
رام و منقاد، مشتاق و دردمند، مقلوب از عشق.
من خلاصه در اینم...
....
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
......
جوری زندگی کنیم که بزرگترین لطفمان در حقِ مردم، [مرگمان] نباشد (نهج البلاغه)
.......
یک عمر هر دردی به من دادی حس میکنم عین نیازم بود ...
.......
ایدئولوژی من [محبته] وقتی پیامبر دینم پیغام آور مهربونیه :)
هذیون نوشته ها
Designed By Erfan Powered by Bayan